فرار مغزها - مهاجرت به استرالیا

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و سرنوشت ایران در 4 سال آینده

Wednesday, November 07, 2012

بالاخره ماراتن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمام شد و اوباما برنده آن شد. در نگاه اول انتخاب اوباما برای ایران خوب بنظر می رسد چون در 4 سال گذشته نشان داده است که اهل دعوا نیست ولی این مساله ، یک روی سکه است. اما روی دوم سکه می گوید که اکثر جنگهایی که ایالات متحده شروع کرده است در چهار سال دوم ریاست جمهوری روسای جمهوری بوده است چون اگر در چهار سال اول این کار را انجام دهند احتمال انتخاب نشدنشان برای دور بعدی وجود دارد ولی در چهار سال دوم این نگرانی وجود ندارد. ضمناً اجماع جهانی که هم اکنون درباره ایران وجود دارد شاید در هیچ مقطعی به این اندازه نبوده است. بنابراین متاسفانه احتمال وقوع جنگ خیلی بالاست و باید دولتمردان ایران این موضوع را جدی بگیرند و تا کوزه پر از زهر نشده است جرات کرده و آن را بالا بکشند چون اگر دیر شود هم حجم زهر بالا می رود و هم کوزه را تا گلو فشار میدهند. امیدوارم که آقایان سر عقل بیایند.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 11/07/2012 01:23:00 PM لینک

1 نظر

بحث شیرین مالیات

Saturday, July 07, 2012

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

مدتی است که تبلیغات فراوانی در مورد پرداخت مالیات و فواید آن در بیلبوردهای تبلیغاتی داخل شهر به چشم میخورد. این موضوع منو یاد فیلمی انداخت که فکر میکنم حدود بیست سال پیش از تلویزیون پخش شد. موضوع از این قرار بود که در زمانهای قدیم در کشور ژاپن پادشاه ظالمی بود که مردم فقیر و بدبخت را بدجوری تحت فشار قرار داده بود تا مالیات پرداخت کنند و از طریق مالیاتهای دریافتی، به عیش و نوش می پرداخت. بعضی وقتها که مردم بیچاره از فشار تنگدستی اعتراض می کردند جوابشان را با زور و تهدید و شکنجه میداد. اما قسمت جالب ماجرا اینجا بود که این پادشاه دوست داشتنی به کمک یکی از دانشمندان خود فروخته، دستگاهی را درست کرده بودند که در مواقع اضطراری و در صورت عدم قبول پرداخت مالیات، مردم را داخل آن دستگاه برده و شستشوی مغزی می دادند. قشنگ یادمه که هر کسی وارد دستگاه می شد و شستشوی مغزی داده می شد این شعر را میخواند: میدهم من مالیاتم را به شاه با لبی خندان نه با افسوس و آه و باقی ماجرا. اینکه می گویند تاریخ تکرار می شود واقعاً درست است. بسیاری از هموطنانمان از خوردن گوشت و برنج و میوه محروم هستند و در عوض پول نفت( که قرار بود سر سفره های مردم بیاید) و مالیات و سایر درآمدها در جیب یک عده چپاولگر حکومتی انباشته شده و نیروهای امنیتی به ماهواره و پوشش مردم و چیزهای مزخرف گیر میدهند. توصیه می کنم از اعمال ننگین دست بردارید و از خشم ملت هراس داشته باشید که اگر بار دیگر زبانه بکشد هیچ چیزی جلودار آن نخواهد بود. البته آن پادشاه هم به سزای ننگین خود رسید.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 7/07/2012 05:54:00 PM لینک

1 نظر

داستان آخ احمد خاتمی

Saturday, June 30, 2012

مطلبی توی روزنامه ها دیدم که جناب آقای احمد خاتمی فرموده بودند. بد ندیدم حالا که فتح بابی شده است چن تا سوال کوچولو از ایشان بپرسم.

1- جناب آقای احمد آقا! لطفاً بفرمایید که حقوق جنابعالی در ماه چقدر است و از چه محلهایی تامین می شود؟

2- حاجی جون! ثروت خودتان و البته دوستانتان را هم بفرمایید و اینکه از چه راههایی کسب کرده اید؟

3- قبل از انقلاب چه کاره بودید و درآمدتان از چه محلی بود؟ بد نیست ثروت اون موقعتان را هم بیان نمایید.

4- آخر سر اینکه باید این موضوع را بگم که: مرد حسابی! مردم نمی تونند گوشت و مرغ و برنج و ... خرید کنند و همه شرمنده خانواده ها شده اند و جنابعالی و دوستانتان با پول بیت المال به مال و منال رسیده اید. آقایونی که الاغ سواری هم نمی تونستند انجام بدهند الآن ماشینهای آخرین مدل سوار میشند بعد شما می فرمایید که مبادا مردم زیر فشار اقتصادی آخ بگویند. این بود عدالتی که سر میدادید؟ شاه روی روغن نباتی سکه طلا میذاشت به مردم میداد حالا خود روغن نباتی هم کیمیا شده است. اون بدبخت رو از مملکت بیرون کردید که به نام اسلام این بلاها را سر مردم بیاورید؟ بابا ایول داره و اینکه اینقدر هم پررو تشریف دارید واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد.

زیاده عرضی نیست فقط امیدوارم که زمانی که ورق برگشت حرفی برای گفتن داشته باشید.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 6/30/2012 11:00:00 AM لینک

0 نظر

سردار احمدی مقدم و بحث رشوه در نیروی انتظامی

Tuesday, June 26, 2012

چند روز پیش خبری خوندم که در آن جناب سردار فرموده بودند هرکدام از پرسنل نیروی انتظامی رشوه بگیرد حتی اگر ده هزار تومان هم باشد از نیروی انتظامی اخراج خواهد شد. چند موضوع در این مورد به ذهن من رسید که دوست دارم با بقیه هم در میان بگذارم و نظرات دوستان را هم بدانم.
اول اینکه بعد از تشکیل نیروی انتظامی، اکثر افرادی که در این نیرو جذب شدند افرادی بودند که از جامعه طرد شده بودند و عملاً هیچ مسوولیتی نمی شد در جامعه به آنها سپرد و این افراد به راحتی در نیروی انتظامی جذب شدند.حالا فکر کنید آدمهایی که دو تا گوسفند هم نمی تونستند بچرونند با سلاح و دبدبه و کبکبه وارد جامعه شدند.
دوم اینکه مرد حسابی اگه به یه نفر 500، 600 هزار تومان حقوق میدی و خودت هم میدونی که این پول کفاف هزینه زندگی این آدم رو نمیده خودت غیر مستقیم گفتی که برو بقیه هزینه ات رو از هر راهی میتونی تامین کن. و چه راهی بهتر از رشوه گرفتن. بی دردسر و زیاد و در دسترس.
سوم اینکه یه روز پلیس ماشین منو بخاطر تخلف رانندگی متوقف کرد و گفت که باید جریمه بشی و نمره منفی هم برات منظور میشه. بعد از رد وبدل شدن چند جمله بین من و پلیس، ایشان فرمودند که اگه میخوای نمره منفی نگیری باید همینجا نقدی حساب کنی. من هم با عرض شرمندگی و بخاطر اینکه از فرمان پلیس سرپیچی نکنم( چون سرپیچی از فرمان پلیس ، گناه نابخشودنی است.) مجبور شدم مبلغ ناقابل درخواستی ایشان را تقدیم کنم و جالب اینکه هر دو طرف از این موضوع خوشحال بودیم. حالا پیدا کنید پرتقال فروش را.
و چهارم اینکه جناب سردار با طرح این موضوع به همه مردم خاطر نشان کرده اند که نرخ همکارانشان در نیروی انتظامی، ده هزار تومان نیست و شما باید درست و حسابی از خجالت همکاران ایشان در بیایید.
خلاصه با موضوعاتی که تقدیم کردم میتوان نتیجه گرفت که اثر دستور جناب سردار چقدر زیاد میتواند باشد.
خداوند عاقبتمان را بخیر کند.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 6/26/2012 02:34:00 PM لینک

0 نظر

در انتخابات اخیر آمار ملت ایران بین 130 الی 140 درصد شد.

Monday, March 12, 2012

یکی از آمارهایی که پس از انتخابات 12 اسفند مثل خود انتخابات، دستخوش تغییر و تحول شد آمار مردم ایران بود. در حالیکه همه اعم از اینکه در انتخابات شرکت کرده بودند یا نه، به همدیگر تبریک و تهنیت می گفتند. آنهایی که شرکت نکرده اند آماری در حدود 80 درصد عدم مشارکت می دهند که من فکر می کنم دروغ می گویند چون عدم مشارکت در حدود 70 درصد بود نه 80 درصد. از طرف دیگر آنهایی که در انتخابات شرکت کرده بودند آمار مشارکت بالای 60 درصد می دهند که من فکر می کنم آنها هم دروغ می گویند چون مشارکت در حدود 30 درصد بود نه بیشتر. پس ما نتیجه می گیریم که هر دو طرف دعوا دروغ می گویند و ما باید در اینگونه موارد به عقلمان و مشاهداتمان مراجعه کنیم که هیچوقت دروغ نمی گویند. نتیجه اینکه آمار مردم ایران با اعداد و ارقام انتخاباتی بین 130 الی 140 درصد در نوسان است. بنابراین به کوری چشم دشمنان، صندوقها از قبل پر شده بودند. هورااااااااااااااااااااااااااااااا.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 3/12/2012 04:26:00 PM لینک

2 نظر

جمع آوری ماهواره ها و ارتباط آن با انتخابات مجلس و سایر مسایل روز ایران

Thursday, February 16, 2012

در روزهای گذشته در بخشهایی از تهران نیروهای زحمتکش نیروهای انتظامی اقدام به جمع آوری ماهواره های مردم نموده اند. در این راستا مواردی به ذهن این حقیر خطور کرده که در ذیل به آنها اشاره می نمایم.
1- چندی است که رسانه های خارجی اخباری را منتشر می نمایند که حاکی از حمله قریب الوقوع اسراییل به ایران می باشد.
2- اخبار مربوط به تحریمهای ایران با جزییات در این رسانه ها ذکر می گردد که برخی از آنها به مذاق دوستان حکومتی خوش نمی آید.
3- اخبار مربوط به سوریه و جنایتهایی که رژیم اسد انجام می دهد در این رسانه ها پخش می گردد که با توجه به اینکه ما دوست صمیمی اسد هستیم دوست نداریم اخبار جنایتهای این بنده خدا را ملت ایران بشنوند و ببینند.
4- و اما انتخابات مجلس. از آنجاییکه ملت ایران در زمان انتخابات ملت خوبی هستند و ما به رای آنها برای مشروطیت بخشیدن به حکومتمان نیاز داریم و بعد از انتخابات هر چه بادا باد، و ممکن است که مردم با نگاه کردن به ماهواره، نظرشان درباره این حکومت الهی عوض شود بنابر این ما از این اقدام نیروهای خدمتگزار نیروی انتظامی قویاً حمایت می کنیم و تماشا کردن به سریالها و برنامه های صد من یه غاز صدا و سیمای خودمان را به دیدن سریالهایی مثل ایزل و برنامه های من و تو ترجیح می دهیم. در پایان نیز از صدا و سیما که با ساختن این برنامه ها کاری کرده اند که ما به بقیه کارهایمان هم برسیم تشکر می کنیم.
البته من این موضوع را هنوز درست و حسابی متوجه نشده ام که آیا با جمع کردن ماهواره و فیلترینگ اینترنت می توان فکر و مغز مردم را هم تعطیل کرد یا نه؟

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 2/16/2012 11:55:00 AM لینک

1 نظر

پخش مزخرف مراسم توزیع مدال وزنه برداری قهرمانی جهان

Monday, November 14, 2011

دیشب پس از قهرمانی بهداد سلیمی در مسابقات قهرمانی جهان در پاریس، صدا و سیمای مزخرف جمهوری اسلامی اقدام به پخش مراسم توزیع مدالها نمود. چون خانمهایی که مدالها را می آوردند هم خوشگل بودند و هم تا حدودی لباس کوتاه پوشیده بودند صدا و سیمای مسخره ما آن صحنه ها را نشان نمی داد و مراسم را طوری پخش کرد که من حالم بهم خورد. کاش اصلاً پخش نمی کرد. نمی دانم این جماعت کهنه مغز که کل مملکت را دارند نابود می کنند تا کی به رفتارهای توهین آمیز خودشان ادامه می دهند. خداوند به داد ما برسد.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 11/14/2011 01:42:00 PM لینک

0 نظر

دوباره برگشتم

Saturday, November 12, 2011

سلام. من برگشتم. میخوام دوباره از اول شروع کنم. اگر کسی از دوستان داره برای اقامت اقدام میکنه منو راهنمایی کنه. من اسسمنت مدرک تحصیلی رو گرفته ام و آیلتسم اکسپایر شده.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 11/12/2011 05:26:00 PM لینک

0 نظر

شعری از سیمین بهبهانی

Wednesday, December 08, 2010

واقعاً حیفه که آدم این شعرهارو از دست بده.
قلم چرخید وفرمان را گرفتند ***ورق برگشت وایران را گرفتند
به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات ***توجه کرده کیهان را گرفتند
چپ و مذهب گره خوردند و شیخان*** شبانه جای شاهان را گرفتند
همه ازحجره‌ها بیرون خزیدند*** به سرعت سقف و ایوان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شد*** هرآنچه خواستند آن را گرفتند
به هرانگیزه و با هر بهانه*** مسلمان، نامسلمان را گرفتند
به جرم بدحجابی، بد لباسی ***زنان را نیز، مردان را گرفتند
سراغ سفره ها، نفتی نیامد*** ولیکن در عوض نان راگرفتند
یکی نان خواست بردندش به زندان*** از آن بیچاره دندان را گرفتند
یکی آفتابه دزدی گشت افشاء*** به دست آفتابه داشت آن را گرفتند
یکی خان بود از حیث چپاول*** دوتامستخدم خان را گرفتند
فلان ملا مخالف داشت بسیار ***مخالف‌های ایشان را گرفتند
بده مژده به دزدان خزانه*** که شاکی‌های آنان را گرفتند
چو شد درآستان قدس دزدی*** گداهای خراسان را گرفتند
به جرم اختلاس شرکت نفت*** برادرهای دربان را گرفتند
نمیخواهند چون خر را بگیرند ***محبت کرده پالان را گرفتند
غذا را آشپز چون شور میکرد*** سر سفره نمکدان را گرفتند
چو آمد سقف مهمانخانه پائین*** به حکم شرع مهمان را گرفتند
به قم از روی توضیح‌المسائل*** همه اغلاط قرآن را گرفتند
به جرم ارتداد از دین اسلام ***دوباره شیخ صنعان را گرفتند
به این گله دوتا گرگ خودی زد*** خدائی شد که چوپان را گرفتند
به ما درد و مرض دادند بسیار*** دلیلش اینکه درمان راگرفتند
مقام رهبری هم شعر میگفت ***ز دستش بند تنبان را گرفتند
همه این‌ها جهنم؛ این خلایق*** ز مردم دین و ایمان را گرفتند

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 12/08/2010 03:35:00 PM لینک

1 نظر

آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ

Saturday, December 04, 2010

تازه یه مطلبی شنیدم. نمیدونم چقدر درسته ولی با سابقه ای که از آقایون دارم بعید نیست که درست باشه. میگند بخش مهمی از آلودگی هوای تهران و شهرهای صنعتی حاصل تولید بنزین داخلی است و چون بنزین تولید داخل کیفیت مناسبی ندارد و سرب آن خیلی بالاست بنابراین باعث آلودگی هوا شده است. البته مطابق اصل فقهی من درآوردی آقایون، همه مجرمند مگر عکسش ثابت بشه بنابراین و با توجه به دسته گلهای قبلی آقایون در امور مختلف از جمله انتخابات و قتلهای زنجیره ای و ... می توان نتیجه گرفت که آلودگی هوا هم کار خود ایشان باشد. البته یادم رفت زلزله رو بگم که یه مدتیه که دارند خوشونو تجهیز می کنند تا بعد از آزمایش اتمی برای وقوع زلزله آماده باشند. البته اینکه چرا باد نمیاد من هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی و نیامدن باد پیدا نکردم. اگه ممکنه کمک کنید.

نویسنده: یک انسان که از کشور خود خسته شده و به دنبال آرزوهایش در جای دیگری می گردد. ساعت 12/04/2010 01:43:00 PM لینک

1 نظر