Thursday, March 08, 2007
خدا بیامرز پدرم در مورد هر مسأله ای که پیش می آمد حتما یک ضرب المثل مناسب آن موضوع داشت. البته بعضی از آنها بالاخره یکجورایی کمی بی ادبی هم داخلشان دیده می شد ولی بعد از اینکه ضرب المثل را می شنیدی می دیدی که واقعا مناسب موضوع است. بهر حال یکی از آنها را با اندکی تغییر به عرض می رسانم چون به نوعی احساس می کنم که مناسب حال فعلی کشور در مورد گرانی و قیمتها و ... می باشد.سالها پیش در یک منطقه عشایر نشین دولت تصمیم میگیرد که آمارگیری جمعیت آن منطقه را انجام دهد. مأمورین آمار خیلی تلاش می کنند که آمار دقیقی بدست آورند ولی بعلت عدم همکاری مردم منطقه آمار دقیق بدست نمی آید.مسؤولین تصمیم می گیرند که با وعده و وعید خانواده ها را تشویق به ارایه آمار درست کنند و قول اعطای جایزه و پاداش و ... به مردم می دهند. بعد از این وعده و وعیدها یک روز یکی از مأمورین آمار به درب یکی از خانه ها مراجعه کرده و از خانم خانه در مورد تعداد افراد خانواده سؤال می کند. خانم هم با کمال آرامش می فرمایند که ما 8 سر عایله و 9 عدد باسن(با عرض معذرت) داریم و مأمور هم با تعجب می گوید که اصلا این امکان ندارد ولی خانم می فرمایند که آن یک عدد اضافی به خاطر این است که توی دهن آدم دروغگو(منظور دولتمردان) بگذاریم.
اما ربط این موضوع به وضعیت فعلی: بنده دو ماه قبل پرتقال و موز را کیلویی هشتصد الی نهصد تومان می خریدم. با قولی که رییس جمهور و وزیر محترم بازرگانی در جهت کاهش قیمتها دادند دیشب هرکدام را هزاروسیصد تومان خریدم و معلوم نیست که تا عید چه اتفاقات دیگری بیفتد. الآن من دربه در دنبال همان خانم عشایر می گردم تا یک التفاتی هم در حق دولتمردان فعلی ما بکنند که شدیدا نیاز مبرم می باشد.
امیدوارم که از بابت لفظ بی ادبی مرا ببخشید ولی فکر کردم که خیلی مناسب حال می باشد.



